و غریب است امامت...
06 دی 1391 توسط امیدی
مثل هر بار برای تو نوشتم:
دل من خون شد ازین غم، تو کجایی؟ و ای کاش که این جمعه بیایی! دل من تاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره، مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟ تو کجایی؟ تو کجایی...
و تو انگار به قلبم بنویسی: که چرا هیچ نگویند مگر این… بیشتر »