مدرسه علمیه فاطمیه (س) دهلران

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

اس ام اس ویِِژه عید مبعث

27 خرداد 1391 توسط امیدی

 


از بعثت او جهان جوان شد ، گیتى چو بهشت جاودان شد ، این عید به اهل دین مبارک ، بر جمله مسلمین مبارک.
عید سعید مبعث مبارک باد.



غار حرا سراسر لبریز نور سرمد / جبریل آمد و گفت قم فانذر محمد
برخیز و رهبری کن،بر یار یاوری کن / بر خلق هر دو عالم، از حق پیمبری کن


بخوان به نام خدایـی که رب ما خلق است
پـدیــــــد آور انسان ز نطفه و علق است
عید بعثت رسول اکرم مبارک

بعثت، امید انسان به فردایی روشن است.
بعثت، نشانه مهرورزی خدا با خاکیان و باران رحمت بی‌‌حد او بر زمینیان است.
بعثت پیامبر اکرم(ص).مبارک باد

تویی هم مصطفی و هم محمد تو را در آسمان نامند احمد
تو کانون صفا مرد یقینی تو عین رحمه للعالمینی
عید مبعث بر تمام مسلمانان مبارک باد

ماه فروماند از جمال محمد / سرو نباشد به اعتدال محمد
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست /در نظر قدر با کمال محمد

به امر رب خود لبیک گوییم                      به همراه ملائک جمله گوییم
سلام  ورحمت حق بر محمد                     .         الهم صل علی محمد

بت و بتخانه همه ذکر خدا می گویند/ سخن از اقرأ و از غار حرا می گویند
حمد حق، مدح رسول دو سرا می گویند / خلق عالم همه تبریک به ما می گویند

شبی عجب، که همه جود بود و فیض و فتوح
شب شکفتن ایمان، شب.گشایش روح
شبی که مطلع انوار نور سرمد بود
ظهور مصلح کل، بعثت محمد بود
عید مبعث مبارک باد

.

از حرا آیات رحمن و رحیم آمد پدید
با نخستین حرف،قرآن کریم آمد پدید
صوت”اقرا ء باسم ربک” می رسد بر گوش جان
یا که از غار “حرا”خلق عظیم آمد پدید

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد/دل رمیده ما را انیس و مونس شد
عید مبعث مبارک

.
.
.

مبعث رسول اکرم بر شما و خانواده گرامیتان مبارک باد
این عید فراموش نشدنی و روز خجسته.بر شما فرخنده باد

سائل درمانده ناامید نگردد
گر که بکوبد در سرای محمد(ص)
ای که ندای” اذان” رسید به گوشت
هان که به گوشت رسد ندای.محمد(ص)
مبعث مبارک

سالروز انتخاب شدن محمد مصطفی (ص)برای پیامبری
از سوی خداوند متعال بر همه مسلمانان جهان مبارک باد

شد ورد زبان ثنای قرآن / از مرحمت خدای قرآن
برپا شده جشن باشکوهی / در محفل ما برای قرآن

امید آنکه لیاقت رحمتی از الطاف.رحمة للعالمین را
داشته باشیم و این روز را به یادش گناه نکنیم

دوباره چون به مکان، رو، ز لامــــکان.آورد
امید و عشق و رهایی به ارمغان آورد
درود و رحمت وافر، ز کردگار قدیر
بر آن گزیده یزدان، بر آن سراج منیر
عید مبعث بر تمام مسلمانان مبارک باد

مکه آهنگ، به گلواژه ی اقرأ بنواز / کعبه از جا کن و تا غار حرا کن پرواز
یا محمد سخن خویش ز لا کن آغاز / خیز از جا به بت و بتگر و بت خانه بتاز


 

 1 نظر

نماز شب و روز بیست و هفتم ماه رجب

26 خرداد 1391 توسط امیدی

 

نماز شب بیست و هفتم (شب بعثت پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم )):
دوازده رکعت است ؛ در هر رکعت حمد و معوذتین (ناس و فلق ) و توحید را چهار مرتبه بخوان و بعد از نماز چهار مرتبه بگو: لا اله الا اللّه و اللّه اکبر و الحمد لله و سبحان اللّه و لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم . پس دعا کن به هر چه بخواهى .
۳۰ - نماز روز بیست و هفتم :
دوازده رکعت مى باشد و در هر رکعت ، حمد و هر سوره که بخواهد، بخواند و بعد از فارغ شدن از دوازده رکعت ، سوره حمد را و سوره توحید، فلق و ناس هر یک را چهار مرتبه بخواند و بگوید: لا اله الا اللّه و اللّه اکبر و سبحان اللّه و الحمد اللّه و لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم .
و چهار مرتبه بگوید: ((اللّه اللّه ربى لا اشرک به شیئا)) و چهار مرتبه بگوید: ((لا اشرک بربى احدا)).

 1 نظر

امام کاظمین

26 خرداد 1391 توسط امیدی


سلام و درود بر آن شكنجه‌دیده در قعر زندان‌ها و تاریكی‌های گودال‌ها، صاحب ساق پای كوفته شده به وسیله حلقه‌های زنجیرها. …سلام برجنازه‌ای كه با كمال خواری و اهانت بر او فریاد كردند، سلام بر آن وارد شده بر جد خود حضرت مصطفی و پدرش حضرت مرتضی و مادرش سرور همه بانوان، با ارثی غصب شده و مقام امامت ربوده شده و حكومت مغلوب گشته و خونی كه مطالبه می‌شود و زهری كه به او خورانیدند… این جملات بخشی از زیارتنامه‌ای است كه از سوی سیدابن طاووس، عالم بزرگ اسلامی در كتاب «مصباح‌الزائر» آمده است.


امام موسی کاظم(ع) در علم و تواضع و مكارم اخلاق و كثرت صدقات و سخاوت و بخشندگی ضرب المثل بود. بران و بداندیشان را با عفو و احسان بیكران خویش تربیت می فرمود شبها بطور ناشناس در كوچه های مدینه می گشت و به مستمندان كمك می كرد. مبلغ دویست، سیصد و چهارصد دینار در كیسه ها می گذاشت و در مدینه میان نیازمندان قسمت می كرد. صرار (كیسه ها) موسی بن جعفر در مدینه معروف بود. و اگر به كسی صره ای می رسید بی نیاز می گشت معذلك در اطاقی كه نماز می گذارد جز بوریا و مصحف و شمشیر چیزی نبود.

 

بنابر معتبرترین و مشهورترین روایات ، موسى بن جعفر ( ع ) چهار سال در کنج سیاهچال هاى زندان بسر برد و در زندان هم از دنیا رفت ، و در زندان ، مکرر به امام پیشنهاد شد که یک معذرت خواهى و یک اعتراف زبانى از او بگیرند ، و امام حاضر نشد . این متن تاریخ است .




امام در زندان بصره



امام در یک زندان بسر نبرد ، در زندانهاى متعدد بسر برد . او را از این زندان به آن زندان منتقل مى کردند ، و راز مطلب این بود که در هر زندانى که امام را مى بردند ، بعد از اندک مدتى زندانبان مرید مى شد .


اول امام را به زندان بصره بردند . عیسى بن جعفر بن ابى جعفر منصور ، یعنى نوه منصور دوانیقى والى بصره بود . امام را تحویل او دادند که یک مرد عیاش کیاف و شرابخوار و اهل رقص و آواز بود . به قول یکى از کسان او : این مرد عابد و خداشناس را در جایى آوردند که چیزها به گوش او رسید که در عمرش نشنیده بود .


در هفتم ماه ذى الحجه سال 178 امام را به زندان بصره بردند ، و چون عید قربان در پیش بود و ایام به اصطلاح جشن و شادمانى بود ، امام را در یک وضع بدى ( از نظر روحى ) بردند . مدتى امام در زندان او بود . کم کم خود این عیسى بن جعفر علاقه مند و مرید شد . او هم قبلا خیال مى کرد که شاید واقعا موسى بن جعفر همانطور که دستگاه خلافت تبلیغ مى کند مردى است یاغى که فقط هنرش این است که مدعى خلافت است ، یعنى عشق ریاست به سرش زده است .


دید نه ، او مرد معنویت است و اگر مسئله خلافت براى او مطرح است از جنبه معنویت مطلب مطرح است نه اینکه یک مرد دنیا طلب باشد . بعدها وضع عوض شد . دستور داد یک اطاق بسیار خوبى را در اختیار امام قرار دادند و رسما از امام پذیرایى مى کرد . هارون محرمانه پیغام داد که کلک این زندانى را بکن . جواب داد من چنین کارى نمى کنم .


اواخر ، خودش به خلیفه نوشت که دستور بده این را از من تحویل بگیرند والا خودم او را آزاد مى کنم ، من نمى توانم چنین مردى را به عنوان یک زندانى نزد خود نگاه دارم . چون پسر عموى خلیفه و نوه منصور بود ، حرفش البته خریدار داشت .




امام در زندانهاى مختلف



امام را به بغداد آوردند و تحویل فضل بن ربیع دادند . فضل بن ربیع ، پسر ربیع حاجب معروف است ( 1 ) . هارون امام را به او سپرد . او هم بعد از مدتى به امام علاقمند شد ، وضع امام را تغییر داد و یک وضع بهترى براى امام قرار داد . جاسوسها به هارون خبر دادند که موسى بن جعفر در زندان فضل بن ربیع به خوشى زندگى مى کند ، در واقع زندانى نیست و باز مهمان است . هارون امام را از او گرفت و تحویل فضل بن یحیاى برمکى داد . فضل بن یحیى هم بعد از مدتى با امام همین طور رفتار کرد که هارون خیلى خشم گرفت و جاسوس فرستاد . رفتند و تحقیق کردند ، دیدند قضیه از همین قرار است ، و بالاخره امام را گرفت و فضل بن یحیى مغضوب واقع شد . بعد پدرش یحیى برمکى ، این وزیر ایرانى علیه ما  براى اینکه مبادا بچه هایش از چشم هارون بیفتند که دستور هارون را اجرا نکردند ، در یک مجلسى سر زده از پشت سر هارون رفت سرش را به گوش هارون گذاشت و گفت : اگر پسر تقصیر کرده است ، من خودم حاضرم هر امرى شما دارید اطاعت کنم ، پسرم توبه کرده است ، پسرم چنین ، پسرم چنان .


بعد آمد به بغداد و امام را از پسرش تحویل گرفت و تحویل زندانبان دیگرى به نام سندى بن شاهک داد که مى گویند اساسا مسلمان نبوده ، و در زندان او خیلى بر امام سخت گذشت ، یعنى دیگر امام در زندان او هیچ روى آسایش ندید .




در خواست هارون از امام



در آخرین روزهایى که امام زندانى بود و تقریبا یکهفته بیشتر به شهادت امام باقى نمانده بود ، هارون همین یحیى بر مکى را نزد امام فرستاد و با یک زبان بسیار نرم و ملایمى به او گفت از طرف من به پسر عمویم سلام برسانید و به او بگوئید بر ما ثابت شده که شما گناهى و تقصیرى نداشته اید ولى متأسفانه من قسم خورده ام و قسم را نمى توانم بشکنم .


من قسم خورده ام که تا تو اعتراف به گناه نکنى و از من تقاضاى عفو ننمایى ، تو را آزاد نکنم . هیچ کس هم لازم نیست بفهمد . همینقدر در حضور همین یحیى اعتراف کن ، حضور خودم هم لازم نیست ، حضور اشخاص دیگر هم لازم نیست، من همینقدر مى خواهم قسمم را نشکسته باشم ، در حضور یحیى همینقدر تو اعتراف کن و بگو معذرت مى خواهم ، من تقصیر کرده ام ، خلیفه مرا ببخشد ، من تو را آزاد مى کنم ، و بعد بیا پیش خودم چنین و چنان .


حال روح مقاوم را ببینید . چرا اینها ( | شفعاء دار الفناء |( هستند ؟ چرا اینها شهید مى شدند ؟ در راه ایمان و عقیده شان شهید مى شدند ، مى خواستند نشان بدهند که ایمان ما به ما اجازه همگامى با ظالم را نمى دهد . جوابى که به یحیى داد این بود که فرمود : ( به هارون بگو از عمر من دیگر چیزى باقى نمانده است ، که بعد از یک هفته آقا را مسموم کردند .)



امام كاظم همواره از بیم خدا میگریست، چندان كه محاسنش از اشك تر مى‏شد


سه چیز تباهى مى‏آورد: پیمان شكنى، رها كردن سنّت و جدا شدن از جماعت


كمك كردن تو به ناتوان، بهترین صدقه است


اگر به تعداد اهل بدر (مؤمن كامل) در میان شما بود، قائم ما قیام مى‏كرد


كسى كه هر روز خود را ارزیابى نكند، از ما نیست


در هر چیزى كه چشمانت مى‏بیند، موعظه‏ اى است


هر كس خشم خود را از مردم باز دارد، خداوند عذاب خود را در روز قیامت از او باز میدارد


هر گاه سه نفر در خانه ‏اى بودند، دو نفرشان با هم نجوا نكنند؛ زیرا نجوا كردن، نفر سوم را ناراحت میكند


مبادا از خرج كردن در راه طاعت خدا خوددارى كنى، و آن‏گاه دو برابرش را در معصیت خدا خرج كنى


مبادا حریم میان خود و برادرت را (یكسره) از میان ببرى؛ چیزى از آن باقى بگذار؛ زیرا از میان رفتن آن، از میان رفتن شرم و حیا است


خیر برسان و سخن نیك بگو و سست رأى و فرمان‏برِ هر كس مباش


مصیبت براى شكیبا یكى است و براى ناشكیبا دو تا


شكیبایى در عافیت بزرگ‏تر است از شكیبایى در بلا

 1 نظر

ماه استغفار

23 خرداد 1391 توسط امیدی

 

رجب ماه استغفار و بندگی است و فرصتی است تا با اندیشیدن در باره گذشته، آینده خود را بسازیم، توجه به حقوق دیگران و رعایت آنچه حق الناس نامیده می شود از مهمترین اموری است که در این ماه شریف باید نسبت به آن اهتمام داشت.

سخت‏ترین مراحل حساب، رسیدگى به مظالم عباد و حقوق مردم نسبت به یك‏دیگر است. انسان‏ها با هم زندگى مى‏كنند و نسبت به همدیگر حقوقى دارند. رعایت حقوق یك وظیفه الهى است كه انبیاء الهی در باره آن تأكید داشته‏اند. و در قیامت مورد بازخواست قرار خواهند گرفت.

به طور كوتاه به برخى از آنها اشاره مى‏كنم: هر یك از زن و شوهر، پدر و مادر و فرزندان، خویشان و نزدیكان، همسایگان و شهروندان، جوانان و سال‏خوردگان، معلمان و دانشجویان، ثروتمندان و تهى‏دستان، كارگزاران و زیردستان، هم‏كیشان و هم‏وطنان و… نسبت به یكدیگر وظایف و حقوقى دارند. كه رعایت آنها یك وظیفه وجدانى، اجتماعى و شرعى است. و تضییع آنها یك گناه و جرم محسوب مى‏شود، كه در قیامت مورد بازخواست قرار خواهد گرفت.

امكان دارد خداى متعال در قیامت از حقوق تضیع شده خودش صرف نظر كند، ولى از حقوق تضیع شده بندگان نسبت به یك‏دیگر صرف نظر نخواهد كرد؛ مگر این كه خودشان رضایت دهند و از دادخواهى صرف نظر كنند.



انواع ظلم

امیرالمؤمنین علیه‏السلام فرمود: ظلم سه گونه است: اول ظلمى كه بخشیده نخواهد شد، دوم ظلمى كه بدون دادستانى رها نمى‏شود، سوم ظلمى كه مورد بخشش قرار خواهد گرفت. ظلمى كه بخشیده نخواهد شد عبارت است از شرك به خدا، قرآن مى‏فرماید: «إِنَّ اللّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَكَ بِـهِ» اما ظلمى كه بخشیده مى‏شود ستم كوچكى است كه هر انسانى نسبت به خودش روا داشته است، اما ظلمى كه بدون حساب رها نمى‏شود عبارت است از ظلم بندگان نسبت به یکدیگر، قصاص در آن‏جا بسیار دشوار خواهد بود، سختى آن در حد زخم كارد و زدن تازیانه نیست بلكه بسیار سخت‏تر است.

رسول خدا صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏آله فرمود: «هر كس از قصاص مى‏ترسد از ستم به مردم خوددارى كند.»

مشكل حساب‏رسى به حق الناس در قیامت این است كه در آن‏جا چیزى ندارد تا به طلب‏كاران بدهند؛ مثلاً كسى كه اموال مردم را در دنیا غصب كرده یا نفقه زن و فرزندانش را نداده یا شخصى را كشته و دیه ‏اش را نپرداخته یا ضربه‏ اى به مظلومى زده و دیه ‏اش را نداده یا زیان مالى به كسى زده و جبرانش نكرده یا از كسى غیبت كرده یا به او توهین و هتك حرمت كرده و راضى‏یش نساخته است، در قیامت و به هنگام دادرسى چیزى ندارد تا به طلب‏كاران بپردازد.


راه حل رفع عذاب

حل این مشكل به یكى از دو وجه امكان دارد: وجه اول این كه به مقدار طلب بستان‏كار از حسنات بده‏كار برداشته مى‏شود و به طلب‏كار داده مى‏شود. وجه دوم این كه اگر حسناتى نداشت به همان مقدار از سیئات شاكى برداشته و در نامه عمل بده‏كار ثبت مى‏شود.

شخصى از امام باقر یا صادق علیه‏السلام روایت كرده كه فرمود: بده‏كار را در قیامت حاضر مى‏كنند در حالى كه شدیداً وحشت زده و نگران است، اگر حسناتى دارد از او مى‏گیرند و به طلب‏كارش مى‏دهند و اگر حسناتى نداشت از گناهان طلب‏كار مى‏گیرند و به بده‏كار مى‏دهند.

حدیثی در باب غیبت که متاسفانه این روزها نقل و نبات خیلی محافل شده است.

رسول خدا صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله فرمود: «شخصى را در قیامت براى حساب در محضر خداى متعال حاضر مى‏سازند و نامه اعمالش را به دستش مى‏دهند، وقتى در آن نگاه مى‏كند حسناتش را در آن مشاهده نمى‏كند، مى‏گوید: خدایا! این نامه عمل من نیست، چون عمل‏هاى صالح خود را در آن نمى‏یابم. در جواب گفته مى‏شود: پروردگارت اشتباه و فراموشى ندارد. حسنات تو به واسطه غیبتى كه از مردم كرده‏ اى به آنان داده شده است. سپس شخص دیگرى را براى حساب حاضر مى‏سازند و نامه عملش را به دستش مى‏دهند. هنگامى كه در آن مى‏نگرد عبادت‏هاى فراوانى در آن مشاهده مى‏كند كه آنها را انجام نداده است، مى‏گوید: خدایا! این نامه عمل من نیست چون بعضى كارهایى كه انجام نداده ‏ام در آن ثبت شده است. در جواب گفته مى‏شود: چون فلان كس از تو غیبت كرده بود، در عوض حسنات او را به نامه عمل تو منتقل كردیم.»

 2 نظر

مانع پیشرفت

23 خرداد 1391 توسط امیدی

یکروز وقتى کارمندان به اداره رسیدند، اطلاعیه بزرگى را در تابلوى اعلانات دیدند که روى آن نوشته شده بود:
دیروز فردى که مانع پیشرفت شما در این اداره بود درگذشت. شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه که ساعت ١٠ در سالن اجتماعات برگزار مى‌شود دعوت مى‌کنیم.?
در ابتدا، همه از دریافت خبر مرگ یکى از همکارانشان ناراحت مى‌شدند امّا پس از مدتى، کنجکاو مى‌شدند که بدانند کسى که مانع پیشرفت آن‌ها در اداره مى‌شده که بوده است.
این کنجکاوى، تقریباً تمام کارمندان را ساعت١٠ به سالن اجتماعات کشاند. رفته رفته که جمعیت زیاد مى‌شد هیجان هم بالا مى‌رفت. همه پیش خود فکر مى‌کردند: ?این فرد چه کسى بود که مانع پیشرفت ما در اداره بود؟ به هر حال خوب شد که مرد!?
کارمندان در صفى قرار گرفتند و یکى یکى نزدیک تابوت مى‌رفتند و وقتى به درون تابوت نگاه مى‌کردند ناگهان خشکشان مى‌زد و زبانشان بند مى‌آمد.
آینه‌اى درون تابوت قرار داده شده بود و هر به درون تابوت نگاه مى‌کرد، تصویر خود را مى‌دید. نوشته‌اى نیز بدین مضمون در کنار آینه بود:
?تنها یک نفر وجود دارد که مى‌تواند مانع رشد شما شود و او هم کسى نیست جزء خود شما. شما تنها کسى هستید که مى‌توانید زندگى‌تان را متحوّل کنید. شما تنها کسى هستید که مى‌توانید بر روى شادى‌ها، تصورات و موفقیت‌هایتان اثر گذار باشید. شما تنها کسى هستید که مى‌توانید به خودتان کمک کنید.
زندگى شما وقتى که رئیستان، دوستانتان، والدین‌تان، شریک زندگى‌تان یا محل کارتان تغییر مى‌کند، دستخوش تغییر نمى‌شود. زندگى شما تنها فقط وقتى تغییر مى‌کند که شما تغییر کنید، باورهاى محدود کننده خود را کنار بگذارید و باور کنید که شما تنها کسى هستید که مسئول زندگى خودتان مى‌باشید.
مهم‌ترین رابطه‌اى که در زندگى مى‌توانید داشته باشید، رابطه با خودتان است.
خودتان را امتحان کنید. مواظب خودتان باشید. از مشکلات، غیرممکن‌ها و چیزهاى از دست داده نهراسید. خودتان و واقعیت‌هاى زندگى خودتان را بسازید.
دنیا مثل آینه است. انعکاس افکارى که فرد قویاً به آن‌ها اعتقاد دارد را به او باز مى‌گرداند. تفاوت‌ها در روش نگاه کردن به زندگى است.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • ...
  • 27
  • ...
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32

مدرسه علمیه فاطمیه (س) دهلران

خاطرت هست که بی روی تو آرامم نیست ....

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس