مسابقه شیرینی پزی
به مناسبت ایام الله دهه فجر،مسابقه شیرینی پزی بین طلاب برگزار گردید که به برترینهای مسابقه جوایزی اهداء شد.
به مناسبت ایام الله دهه فجر،مسابقه شیرینی پزی بین طلاب برگزار گردید که به برترینهای مسابقه جوایزی اهداء شد.
تقوای سیاسی تهذیب
عمل گرای انطباق گفتار وکردار
معرفت ورزی حسن ظاهر
مراقبه تزکیه اصلاح خود
اصلاح جامعه طهارت زبانی وقلمی
زهد وساده زیستی
یکی بزرگان پارسایی را گفت:چه گویی در حق فلان عابد که دیگران در حق وی به طعنه ها سخن گفته اند ؟
گفت:برظاهرش عیب نمی بینم و در باطنش غیب نمی دانم .
هرکه را جامه پارسا بینی پارسا بدان و نیک مرد انگار ور ندانی که در نهانش چیست محتسب را درون خانه چه کار!!!
(گلستان سعدی)
طرح ختم صلوات شهدای انقلاب |
|
هدف طرح : |
زنده نمودن یاد و خاطره شهدای انقلاب و ارج نهادان به مقام شامخ آنان |
شرح طرح : |
. این طرح برای احیای حالات معنوی وزنده نمودن یاد و خاطره شهدای انقلاب اسلامی می باشد
|
مجری طرح |
حوزه علمیه فاطمیه (س) دهلران
|
شارکین طرح |
طلاب علاقمند. |
نحوه اجرا : |
در ایام دهه فجر روزانه 100صلوات نثار روح شهدای انقلاب
|
برای آشنای با شبهات جدید و راههای مبارزه با آن کارگاه تخصصی معرفی فرقه های نوظهور به ویژه وهابیت مورخه 91/11/5 تا 91/11/9 به مدت 5روز با حضور استاد وحید حاج آقا زاده برگزار گردید،افراد شرکت کننده طلاب فارغ التحصیل و مبلغیین بودند.
فاصله شب تاریک حکومت طاغوت ،تاصبح روشن فجر صادق انقلاب،ده روز خدایی بود،شبهایش همه شب قدر،آری …،"دهه فجر”
پس ازآن ده روز،سپیده روشن"جمهوری اسلامی"دمید.یوم الله،
“کلمه الله"برفراززمان جای گرفت وآن روز بزرگ،یکی دیگر از"ایام الله"ماندگار تاریخ شد.کاخ های که به قیمت ویرانی کوخ هابرپا شده بود،به دست کوخ نشینان سقوط کرد ومحشری عظیم از اراده مومنان مصمم ومشیت تحول آفرین خداپدیدآمد دیوگریخته بودکه فرشته درآمد.
امام درپیام خدایی اش وبادم مسیحایی اش درشهیدآباد"بهشت زهرا"،در"صورانقلاب دمیدومردم رادرعرصات حق ومحشرنهضت،جان بخشید.
آن ده روز فجرآفرین ازده قرن هم پربار تربود و22بهمن،اوج آن موج های خونین وموج آن شطهای خروشان بود.
باری…"صبح صادق"انقلاب بودوفجرایمان ازمشرق مکتب سرزده بود که به “نماز عشق ” ایستادیم . با وضویی از خون دهها هزار شهید ،بر سجاده صدق نشتیم و پیشانی اخلاس بر مهر تعبد نهادیم و دل به “ولایت سپردیم.
فاصله شب تاریک حکومت طاغوت ،تاصبح روشن فجر صادق انقلاب،ده روز خدایی بود،شبهایش همه شب قدر،آری …،"دهه فجر”
پس ازآن ده روز،سپیده روشن"جمهوری اسلامی"دمید.یوم الله،
“کلمه الله"برفراززمان جای گرفت وآن روز بزرگ،یکی دیگر از"ایام الله"ماندگار تاریخ شد.کاخ های که به قیمت ویرانی کوخ هابرپا شده بود،به دست کوخ نشینان سقوط کرد ومحشری عظیم از اراده مومنان مصمم ومشیت تحول آفرین خداپدیدآمد دیوگریخته بودکه فرشته درآمد.
امام درپیام خدایی اش وبادم مسیحایی اش درشهیدآباد"بهشت زهرا"،در"صورانقلاب دمیدومردم رادرعرصات حق ومحشرنهضت،جان بخشید.
آن ده روز فجرآفرین ازده قرن هم پربار تربود و22بهمن،اوج آن موج های خونین وموج آن شطهای خروشان بود.
باری…"صبح صادق"انقلاب بودوفجرایمان ازمشرق مکتب سرزده بود که به “نماز عشق ” ایستادیم . با وضویی از خون دهها هزار شهید ،بر سجاده صدق نشتیم و پیشانی اخلاس بر مهر تعبد نهادیم و دل به “ولایت سپردیم.
می گفت :خجالت می کشم ،خیلی در حق خانواده ام کوتاهی کردم
کمتر پدری کرده ام …
یک روز در زدند
پیک نامه آورده بود
قلب ریخت که نکنه شهید شده باشه
پاکت رو باز کردم،دیدم یک انگشتر عقیق برایم فرستاده روی یه برگه هم نوشته بود :
به پاس صبرها و تحملهای تو …
راوی : همسر شهید
رحلت جانسوز نبی مکرم اسلام (ص)،امام حسن مجتبی(ع)و امام رضا(ع) بر دوستداران تسلیت باد.
چکیده
نبوت از مفاهیمی است که بین ادیان الهی مشترک است. دردو دین آسمانی یهود و اسلام، خداوند فردی را که نبی اوست انتخاب میکند تا پیامش را به مردم برساند و آنان را در مسیر هدایت و کمال قرار دهد. در مقایسهی این مفهوم در این دو دین الهی، به وجوه اشتراک و افتراقی برمیخوریم! در هر دو دین، نبی الهی متصف به اوصاف الهی است، نبی الهی برای رسیدن به پیام خداوند از طرق مشابهی بهره میگیرد، در هنگام دریافت وحی الهی، ثقل وحی موجب تغییر احوال او میشود و در هر دو دین انبیای الهی از مراتب درجاتی برخوردار هستند. در عین حال، اختلافاتی نیز مشاهده میشود از جمله اینکه در دین یهود علاوه بر مردان در میان زنان نیز نبوت رایج است، انبیای بنیاسرائیل به طور گروهی و دستهجمعی نبوت میکنند و دچار خلسه گروهی میشوند. در عهد عتیق علاوه بر نبوت الهی و راستین بحث نبوت دروغین مشاهده میشود.
کلیدهای واژهها: قرآن/ عهد عتیق/ نبوت/ نبی/ تشابه/ افتراق
علی محمدی
همراه شهید اکبرزاده نیروهای عمل کننده رادنبال می کردیم . حاج آقا وقتی به شهدایی که روی زمین افتاده بودند، می رسید، دست به سروصورت آنها می کشید وخود را متبرک می کرد وهمراه باغبطه باانها سخن می گفت .وقتی به خط رسیدیم ، درگیری خیلی شدیدبود. باخطراتی که تهدیدش می کرد صدمتراز خاکریز فاصله گرفت وزیرآتش مستقیم دشمن آن قدر دعا کردوسجده نمودتا خط دشمن شکسته وراه باز شد
امام خمینی (ره) عمق ارزش مجالس عزاداری، کم معلوم شده است و شاید پیش بعضی هیچ معلوم نشده است. بهترین وسیله برای تعلیم و تربیت مجالس عزاداری سید مظلومان است و از افضل قربات و آدم ساز است.
صحیفه نور ج 16 ص 343
السلام علیک یا ابا صالح (عج)
مثل هر بار برای تو نوشتم:
به مناسبت فرارسیدن سالروز شهادت دکتر مفتح و روز وحدت حوزه و دانشگاه ،مراسمی با حضور مسئولین و دانشجویان و طلاب در دانشگاه پیام نور شهرستان دهلران برگزار گردید .دکتر حقی ریاست محترم دانشگاه پیام نور ضمن تجلیل از این روز خواستار همکاری و همفکری بیشتر این دوقشر با همدیگر گردید که نتیجه آن افرادی معتقد ،متعهد و تحصیلکرده خواهد بود.
ماجرای گفتوگوی امام سجاد(ع) با پیرمرد شامی
یکی از مظلومیت های اهل بیت (ع) و شاید بزرگترین آنها عدم معرفت به شان و منزلت آنان از سوی مردم است . آگاهی و بصیرت در باره شان و جایگاه اهل بیت (ع) بی گمان نقشه دشمنان اهل بیت را در تضعیف شیعه نقش بر آب خواهد کرد.آنچه در ذیل می خوانید حکایتی از امام سجاد ع در اثبات حقانیت اهل بیت ع با پیرمرد ناآگاه است .
برخورد با دشمن ناآگاه
هنگامى كه اهل بيت امام حسين عليه السّلام را به عنوان اسير وارد شهر شام كردند و در بين ايشان حضرت سجّاد، امام زين العابدين عليه السّلام نيز با حالتى دلخراش حضور داشت ، مردم شام با تبليغات سوئى كه توسّط ماءمورين يزيد لعنة اللّه عليه شده بود، با شادمانى و سرور براى استقبال اسيران آمده بودند.
در بين مردم پيرمردى بود، جلو آمد و گفت : شكر خداى را كه مردان شما را كشت و آتش فتنه خاموش شد؛ و سپس به آن عزيزان دل شكسته ، بسيار دشنام و ناسزا گفت .
امام عليه السّلام در همان وضعيّتى كه بود، فرمود: اى پيرمرد! آنچه تو گفتى ، من گوش كردم و چيزى نگفتم تا آن كه سخن تو تمام شد؛ و آنچه خواستى گفتى ، اكنون ساكت باش تا من نيز سخنى گويم ؟
پيرمرد گفت : آنچه مى خواهى بيان كن .
حضرت فرمود: آيا قرآن خوانده اى ؟
پيرمرد گفت : آرى . حضرت فرمود: اين آيه قرآن را نيز خوانده اى :
((قُلْ لا اءسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ اءَجْرا إ لاّ الْمَوَدَّةَ فى الْقُرْبى )) يعنى ؛ من از شما پاداشى به جز مودّت و دوستى اهل بيتم را نمى خواهم .
پيرمرد پاسخ داد: آرى ، آن را خونده ام .
امام سجّاد عليه السّلام فرمود: ما اهل بيت - قُربى - هستيم ؛ و آيا اين آيه قرآن را ((وَآتِ ذَا القُرْبى حَقَّهُ)) ؛ حق و شئون اهل بيت را پرداخت و رعايت نمائيد، خوانده اى ؟
پيرمرد نيز گفت : آرى ، آن را هم خونده ام . حضرت فرمود: به راستى كه آن افراد، ما هستيم ؛ پس حقّ ما چگونه بايد رعايت گردد؟
پيرمرد شامى گفت : آيا واقعا شما همان ها هستيد؟
حضرت فرمود: بلى ؛ و سپس افزود: آيا اين آيه قرآن را ((وَاعْلَمُوا انَّ ما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْى ءٍ فَإ نَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى الْقُرْبى )) ؛ آنچه از غنائم و منافع را كه به دست مى آوريد، بايد يك پنجم آن را - به عنوان خمس - تحويل رسول خدا واهل بيتش دهيد، را خوانده اى ؟
پيرمرد گفت : بلى .
آن گاه امام عليه السّلام فرمود: ما اهل بيت رسول خدا هستيم ، و آيا اين آيه قرآن را ((إ نَّما يُريدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اءهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرا)) يعنى ؛ خداوند شما اهل بيت را از هر نوع گناه و آلودگى پاك و منزّه گردانده است ، را نيز خوانده اى ؟
در اين حال پيرمرد شامى دست هاى خود را به سوى آسمان بلند كرد و گفت : خداوندا به تو پناه مى برم ، خدايا توبه كردم ، سال ها است كه قرآن مى خوانده ام و اين چنين درك نمى كردم وامروز هدايت گشتم . احتجاج طبرسى : ج 2، ص 120، ح 172.
مصيبت من از يعقوب مهم تر بود
اسماعيل بن منصور نقل می کند ،امام سجّاد، حضرت زين العابدين عليه السّلام پس از جريان دلخراش و دلسوز عاشورا بيش از حدّ بى تابى و گريه مى نمود.
روزى يكى از دوستان حضرت اظهار داشت : يابن رسول اللّه ! شما با اين وضعيّت و حالتى كه داريد، خود را از بين مى بريد، آيا اين گريه و اندوه پايان نمى يابد؟
امام سجّاد عليه السّلام ضمن اين كه مشغول راز و نياز به درگاه خداوند متعال بود، سر خود را بلند نمود و فرمود: واى به حال تو! چه خبر دارى كه چه شده است ، پيغمبر خدا، حضرت يعقوب در فراق فرزندش ، حضرت يوسف عليهماالسّلام آن قدر گريه كرد و ناليد كه چشمان خود را از دست داد، با اين كه فقط فرزندش را گم كرده بود.
وليكن من خودم شاهد بودم كه پدرم را به همراه اصحابش چگونه و با چه وضعى به شهادت رساندند.
و نيز اسماعيل گويد: امام سجّاد عليه السّلام بيشتر به فرزندان عقيل محبّت و علاقه نشان مى داد، وقتى علّت آن را جويا شدند؟
فرمود: وقتى آن ها را مى بينم ياد كربلاء و عاشورا مى كنم .
مستدرك الوسائل : ج 2، ص 466، ح 19، كامل الزيارات : ص 107، ح 2.
من نزدیکم! دعای دعا کننده را، به هنگامی که مرا می خواند، پاسخ می گویم!
پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند و به مقصود برسند.
طرح طلیعه بندگی(ختم صحیفه سجادیه) |
|
هدف طرح : |
احیاء حالات معنوی و انس با درجات دعا |
شرح طرح : |
. این طرح برای احیای حالات معنوی و انس با درجات دعا می باشد . مسئول طرح بعد از ثبت نام به توزیع جدول زمانبندی قرائت روزانه در بین اعضاء می باشد .
|
مجری طرح |
حوزه علمیه فاطمیه (س) دهلران
|
شارکین طرح |
طلاب علاقمند. |
نحوه اجرا : |
بعد از ثبت نام ، جدول زمانبندی قرائت روزانه توزیع می شود و هر کس نسبت به تاریخ اعلامی شروع به قرائت می کند .
|
یک سخنران معروف در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند یک اسکناس بیست دلاری نشان داد و پرسید :چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟دست همه حاضرین بالارفت سخنران گفت:بسیار خوب،من این اسکناس را به یکی از شما خواهم داد ولی قبل از آن می خواهم کاری بکنم وسپس در برابرنگاه های متعجب اسکناس را مچاله کرد وباز پرسید:چه کسی هنوز مایل است این اسکناس را داشته باشد و باز دست های حاضرین بالا رفت.این بار مرد،اسکناس مچاله شده را به زمین انداخت وچند بار آن را لگدمال کرد وبا کفش خود آن را روی زمین کشید.بعد اسکناس را برداشت و پرسید:خوب حالا چه کسی حاضر است صاحب این اسکناس شود ئ باز دست همه بالا رفت. سخنران گفت: دوستان با این بلاهایی که من سر اسکناس آوردم ،از ارزش اسکناس چیزی کم نشد وهمه شما خواهان آن هستید و ادامه داد:در زندگی واقعی هم همین طور است،ما در بسیاری موارد با تصمیماتی که می گیریم یا با مشکلاتی که روبرو می شویم،خم می شویم،مچاله می شویم،خاک آلود می شویم واحساس می کنیم که دیگر پشیزی ارزش نداریم ،ولی اینگونه نیست و صرف نظر از اینکه چه بلایی سرمان آمده است،هرگز ارزش خود را از دست نمی دهیم وهنوز هم برای افرادی که دوست مان دارند،آدم پر ارزشی هستیم.
توسل به حضرت ابوالفضل
توسل به باب الحوائج عباس بن علي عليهما السلام به چند طريق مختلف
طريق اول: ابتدا بايد چهار شب چهارشنبهاي را برگزيند که دو شب چهارشنبه آن در نيمه دوم ماه قمري واقع شده باشد و دو شب چهارشنبه ديگر يعني سوم و چهارمين آنها در نيمه اول ماه بعدي قرار داشته باشد که به چهارده روزه اول ماه بعدي ميرسد. عدد چهار براي اين است که نام مبارک حضرت عباس(ع) داراي چهار حرف است (ع ب ا س).
سپس در هر شب چهارشنبه به تعداد يکصد و سي و سه بار سوره مبارکه (انّا انزلناه في ليلة القدر) را با اخلاص قرائت کند، به طوري که کلمه آخرين اين آيه مبارکه، که به (مطلع الفجر) ختم ميشود، درست بر آخرين لحظه پايان نيمه شب و آغاز بامداد ادا شود.
براي اين منظور ميتواند، آخرين باري که سوره مبارکه (انّا انزلناه) را ميخواند، کلمه مطلع الفجر را بخواند تا لحظه پايان نيمه شب و آغاز بامداد برسد.
شب چهارشنبه چهارمي در حدود شب چهارده ماه قمري است که با نام مبارک قمر بني هاشم قرابت دارد. ظهور ارتباط تحت هر نام که باشد در اين شب انجام خواهد گرفت، به اذن خداوند دانا و مقام حضرت مولي اباالفضل العباس(ع).
طريق دوم: گويند در ميان نماز مغرب و عشاء دو رکعت نماز حاجت به جاي آورد در همان شب شروع به اين ختم که منسوب به جناب ابي الفضل العباس(ع) است بنمايد وتا چهل و يک شب به انجام رساند بدون تغيير وقت ادامه دهد، ولي خواندن را در شب آخر گرو نگه دارد تا وقتي که حاجت روا شود و بعد، آن را نيز بخواند و ختم چنين است: (يا من يجيب المضطرّ إذا دعاه و يکشف السوء يا ربّ يا ربّ يا ربّ يا عبّاس بن علي بن ابي طالب الامان الامان الامان ادرکني ادرکني ادرکني.
ذکر هر يک از کلمات (الامان) و (ادرکني) را تکرار کند نا نفس قطع شود، انشاءالله تعالي به مقصود ميرسد.
طريق سوم: ديگر از طريق توسل به آن حضرت، زيارت آن حضرت است که بنا به مضمون روايات عديده وسيله تقرب به خداوند و آمرزش گناهان و انجام مطالب و روا شدن حاجات اهل ايمان است چنان چه به روايت منقول از مصباح الزائرين ابن طاووس وارد شده است و از جمله اعمال زيارت شريفه اين است که دو رکعت نماز زيارت به جا آورده و بعد از آن بخواند: زيارت نامه حضرت ابوالفضل العباس(ع) که در مفاتيحالجنان ميباشد.
طريق چهارم: از جمله ختمهاي مجرب براي حوئج بزرگ و اداي دين آن است که: شب جمعه غسل نمايد شبهاي بعد، غسل کردن ضرورتي ندارد پس در شب اول که همان شب جمعه است و شبهاي ديگر هر شب هزار مرتبه بگو:
اللهم صل علي محمد و آل محمد.
شب شنبه: اللهم صل علي اميرالمؤمنين.
شب يکشنبه: اللهم صلّ علي فاطمة.
شب دوشنبه: اللهم صلّ علي الحسن.
شب سه شنبه: اللهم صلّ علي الحسين.
شب چهارشنبه: الله صل علي علي بن الحسين.
شب پنجشنبه: اللهم صل علي محمد بن علي.
شب جمعه دوم: اللهم صلّ علي جعفر بن محمد.
شب شنبه: الله صلّ علي موسي بن جعفر.
شب يکشنبه: اللهم صلّ علي علي بن موسي.
شب دوشنبه: اللهم صلّ علي محمد بن علي.
شب سه شنبه: اللهم صلّ علي علي بن محمد.
شب چهارشنبه: اللهم صلّ علي الحسن بن علي.
شب پنجشنبه: اللهم صلّ علي الحجة بن الحسن.
شب جمعه سوم: اللهم صلّ علي العباس الشهيد.
به اين ترتيب دو هفته طول ميکشد.
طريق پنجم: کيفيت توسل به ذيل عنايت حضرت قمر بنيهاشم(ع): شب چهارشنبه دو رکعت نماز بخواند و بعد از نماز 133 بار بگويد:
يا کاشف الکرب عن وجه الحسين عليه السلام
اکشف کربي بحق اخيک الحسين عليه السلام
و هفت شب چهارشنبه صد مرتبه بگويد:
اي ماه بنيهاشم خورشيد لقا عباس اي نور دل حيدر شمع شهداء جان
از محنت و درد و غم ما رو به تو آورديم دست من بيکس گير از بهر خدا عباس
طريق ششم: عبّاس در حروف ابجد مطابق با عدد 133 است. به تجربه رسيده که اگر کسي براي برآوردهشدن حاجت و رفع گرفتاري، بعد از نماز روز جمعه، 133 مرتبه رجاءً بگويد: «يا کاشف َالکربعن وَجه الحسين ِاکشف لي کربي بحق اخيک الحسين (ع)»حاجت او برآورده و گرفتاريش برطرف ميشود.
طريق هفتم: اشخاصي که در بيابان تشنه و در معرض هلاکند، توسّل جستن به ابي القربه «يااباالقربة» موءثّربوده و بدين وسيله رفع تشنگي از آنان ميشود. اين امر نيز تجربه شده است.
طريق هشتم: جندي مرحوم بيردر کتاب شريف کبريت احمر مينويسد: در سفر عتبات عاليات در عالم رؤياديدم اگر کسي بگويد:«عبداللهاباالفضل دَخيلُک» حاجت او برآورده شود. پس از آن احقر مکرّر بهآن عمل کردم و حوائج مهم و بزرگي بر آورده شد.
طريق نهم: به تجربه رسيده است که نذر براي امّالبنين (ع) و اطعام مستمندان به نام اباالفضل (ع)، برايبرآورده شدن حاجت مؤثر است.
طريق دهم: از مرحوم آيتالله العظمي آقاي حاج سيّد محمود حسيني شاهرودي «قدسسره» نقل شدهاست که فرموده بود: من در مشکلات، صد مرتبه صلوات براي مادر حضرت اباالفضلالعبّاس(ع)، ام البنين، ميفرستم.
طريق يازدهم: چهار شب جمعه، ده مرتبه سورة يس، بدين طريق: شب جمعة اوّل سه مرتبه ؛ شب جمعه دوّم سه مرتبه ؛ شب جمعه سوّم سه مرتبه: شب جمعةچهارم، يک مرتبه سوره يس به نيابت از حضرت ابوالفضل العبّاس (ع) و هديه براي مادرشامّالبنين بخواند، ان شاءالله حاجت رواگردد.
طريق دوازدهم: يکي از ختمهاي مجربه راجع به حضرات چهارده معصوم (ع) و جناب حضرت اباالفضل (ع) رابدين منوال گفتهاند: به نيّت قربت مطلقه دو رکعت نماز حاجت بخواند و هزار و چهارصد مرتبهذکر صلوات هدية چهارده معصوم (ع) بخواندو صد مرتبه نيز هديه به پيشگاه حضرت اباالفضلالعبّاس (ع)، که بوّاب در گاه آل محمّد (ع) و باب ولايت است، بفرستند و حاجت خود را بطلبند،ان شاءالله تعالي روا ميشود.
طريق سيزدهم: بين نماز مغرب وعشاء، دو رکعت نماز حاجت بخواند تاچهل ويک شب، و توسّل کثيرالبرکاتحضرت ابوالفضل العباس (ع) جويد، بدين طريق: بعد از نماز، اوّل ذکر شريف صلوات، وسپسکلمات زير باتوجه کامل خوانده شود (ضمناًچهل شب که تمام شد، بايد يک شب آخر از چهلشب را گرو نگاهداشت، تا وقتي که حاجت برآورده شد، آنگاه بجاآورد). کلمات مزبور اين است:«يامَن يجيب المضطرَّ اذا دعاه و َ يکشف السوء يا رب يارب يارب ياعباس بن علي بن ابي طالبالامان الامان ادرکني ادرکني ادرکني»
جملات آخر را تکرار نمايد تا نفس قطع شود؛ انشاءالله حاجت روا ميشود
صفحات: 1· 2
ای مهربان ترین چنان کن که چون حاکمی مستبد از پدر و مادرم حساب برم و چون مادری دلسوز با ایشان مهربان باشم .
اجرای امرشان و نیکویی در حق شان را برایم از لذت خواب در چشم خواب آلود شیرین تر و از شربتی خنک برای گلویی تشنه خنک تر کن تا آرزوی آنها را مقدم بر خواهش دل خویش بدانم و شادی آنها را به شاد بودن خودم ترجیح دهم .
لطف ایشان را درحق خودم را هرقدر اندک بزرگ بینگارم و نیکی خود را در حق شان هر اندازه زیاد ناچیز تصور کنم .
از دعای 24 صحیفه سجادیه
اسرا رفته اند بوی سیب دشت کربلا را پر کرده است اشک خون بر چهره زمین جاریست اهل زمین وزمان داغدارند …سلام بر خاک افتادگان در بیابان ، سلام برانکه اهل قریه ها دفنش نمودند.زمین و زمان از شقاوت انسان نالان است و حسین (ع) بر خاک کربلا و خدا نظاره گر وجود حسین و فاطمه الزهرا سلام علیها نالان از داغ امام حسین (ع) .
کربلا شرافتش را از رخسار تو یافت ای غریب ،و از رخسار علی اکبر و قاسم و عباست، حسین (ع) وارث غربت اهل کسا است.سه روز از شهداتش می گذرد و هنوز پیکر شهدا بر زمین بود گروهی از طایفه بنی اسد که در غاضریه در نزدیک کربلا ساکن بودند در روز سیزدهم محرم وارد کربلا شدند و بر شهیدان نماز گزاردند و آنان را دفن کردند .
امام (ع) را در همین مکانی که اکنون معروف است دفن کرده و علی بن الحسین (ع) را در پایین پای پدر به خاک سپردند .از برای سایر شهیدان در پایین پا قبر بزرگی حفر کرده و همگی را در آنجا دفن نمودند .مگر از برای بدنهای چاک چاک آنان چیزی جز این میتوان انتظار داشت .ولی حضرت عباس (ع) را در راه غاضریه در محل فعلی حرم دفن کردند .
عباس هنوز هم روی بازگشت به حرم را ندارد.
اسلام علی الجساد العاریات…السلام علی الدماء السائلات .
در روايت اهل سنت و شيعه مستندا نقل شده است كه امّ سلمه همسر پيامبر (ص ) مى گويد:
روزى رسول خدا (ص ) مشغول استراحت بودند كه ديدم امام حسين عليه السلام وارد شدند، و بر سينه پيامبر(ص) نشستند، حضرت رسول (ص ) فرمودند: مرحبا نور ديده ام ، مرحبا ميوه دلم ، چون نشستن حسين عليه السلام بر سينه پيامبر (ص ) طولانى شد، پيش خودم گفتم ! كه شايد پيامبر(ص ) ناراحت شوند ،و جلو رفتم ، تا حسين عليه السلام را بر دارم .
حضرت پيامبر (ص ) فرمودند: امّ سلمه تا وقتى كه حسينم خودش مى خواهد بگذار بر سينه ام بنشيند، و بدان كه هر كس باندازه تار مويى حسينم را اذيّت كند مانند آن است كه مرا اذيّت كرده است .
امّ سلمه مى گويد: من از منزل خارج شدم ، و وقتى باز گشتم به اتاق رسول خدا(ص ) ديدم پيامبر (ص ) گريه مى كند، خيلى تعجّب كردم ! و عرض كردم يا رسول اللّه خداوند هيچگاه تو را نگرياند، چراناراحتيد؟ ملاحظه كردم و ديدم حضرت پيامبر(ص ) چيزى در دست دارد، و بدان مينگرد و مى گريد. جلوتر رفتم و ديدم مشتى خاك در دست دارد.
سؤ ال كردم يا رسول اللّه اين چه خاكى است كه تو را اين همه ناراحت مى كند. رسول اكرم (ص ) فرمودند:
اى امّ سلمه الان جبرئيل بر من نازل شد و عرض كرد كه اين خاك از زمين كربلا است . و اين خاك فرزند تو حسين عليه السلام است كه در آنجا مدفون مى شود.
يا امّ سلمه بگير اين خاك را و بگذار در شيشه اى ، هر وقت كه ديدى رنگ خاك به خون گرائيد، آنوقت بدان كه فرزندم حسين عليه السلام به شهادت رسيده است .
امّ سلمه مى گويد: آن خاك را از رسول خدا(ص ) گرفتم كه بوى عطر عجيبى ميداد. هنگامى كه امام حسين عليه السلام بسوى كربلا سفر كردند، من نگران بودم و هر روز به آن خاك نظر مى كردم ، تا يك روز ديدم كه تمام خاك تبديل به خون شده است و فهميدم كه امام حسين عليه السلام به شهادت رسيده اند. لذا شروع كردم به ناله و شيون كررم و آن روز تا شب براى حسين گريستم ، آن روز هيچ غذا نخوردم تا شب فرا رسيد، از شدّت ناراحتى و غصّه خوابم برد.
در عالم خواب رسول خدا (ص ) را ديدم ، كه تشريف آوردند ولى سر و روى حضرت خاك آلود است ! و من شروع كردم به زدودن خاك وغبار از روى آن حضرت و عرض كردم يا رسول اللّه (ص ) من بفداى شما، اين گرد و غبار كجاست كه بر روى شما نشسته است .
فرمود: امّ سلمه الان حسينم را دفن كردم !
منبع : تحفة الزّائر مرحوم مجلسى ص 168.
عن ابى عبد الله قال:
من اراد الله به الخير قذف فى قلبه حب الحسين (عليه السلام) وزيارته و من اراد الله به السوء قذف فى قلبه بغض الحسين (عليه السلام) و بغض زيارته.
امام صادق (ع) فرمود:
هر كس كه خدا خير خواه او باشد محبت حسين (ع) و زيارتش را در دل او مىاندازد و هر كس كه خدا بدخواه او باشد كينه وخشم حسين (ع) و خشم زيارتش را در دل او مىاندازد.
وسائل الشيعه، ج 10 ص 388، بحار الانوار، ج 98، ص 76
* مادر و همسر گراهام بل مخترع تلفن هر دو ناشنوا بوده اند.
*قد فضانوردان هنگامی که در فضا هستند ،5 تا7 سانتی متر بلند تر می گردد.
*موریانه ها قادرند دو روز در زیر آب زنده بمانند.
*دارکوب ها قادرند 20 بار در ثانیه به تنه درخت ضربه بزنند.
*دو سوم آدم ربایی ها در کلمبیا اتفاق می افتد.
*موز پرمصرف ترین میوه کشور آمریکاست.
این روزها می بینیم که برخی خانم ها وقتی وارد جایی مثل دفتر کار،مغازه و … می شوند بوی عطرشان فضا را پر می کند .ادم وقتی روایاتی در این زمینه می شنود می تواند برای کار ناپسند این دسته از خانمها از عبارت عطرهای جهنمی استفاده کند .
رسول اکرم فرمودند: هرزنی که به خود عطر بزند و از کنار عده ای بگذرد تا بویش به مشام آنها برسد زناکار است.
وصیت علامه حلی (ره) به فرزندش:
بر تو باد به التزام به صبر و توکل و رضا. هر روز و شب محاسبه نفس کن.از خداوند بسیار آمرزش بخواه. از نفرین مظلوم بترس به خصوص از نفرین یتیم و پیرزن که خداوند در مورد شکستن دل شکسته ،گذشت نمی کند.
جلسه توجیهی فعالیت های تبلیغی ایام محرم ائمه جماعات برگزار گردید.
در این جلسه که با حضور ائمه جماعات در دفتر مدرسه علمیه فاطمیه (س) برگزار گردید به مهمترین موضوعات تبلیغی ویژه ماه محرم پرداخته شد.مدیر مدرسه خاطر نشان کردند با توجه به شرایط حساس فرهنگی جامعه،بازگو نمودن اهداف قیام عاشورا و نقش تبلیغی حضرت زینب(س)برای نسل جوان بسیار تاثیرگذار خواهد بود.
معاون فرهنگی مدرسه نیز اظهار داشتند که ائمه جماعات باید در این ایام به عنوان یک مبلغ فرهنگی فعالیت های چشمگیری داشته باشند.و سخنرانی های آنان باید با محوریت اهداف قیام عاشورا باشد.
کاشکی دردم به درمانی رسد
کاشکی زخمم به سامانی رسد
کاشکی در این بیابان غریب
رهنمای راهم از جایی رسد
کاشکی ان یوسف زیبای من
از همان جایی که پنداری رسد.
کاشکی بر این پریشان حالیم
برمن از چشم تو سامانی رسد.
شعر از: فرزام
در خصوص این عنوان نظر بدید…………
روز عید است و همان به که سلام تو کنیم
مطلع الفجر دل خویش بنام تو کنیم
جانشینی محمد(ص) به تو فرخنده بود
عهد تجدید در این بیعت عام تو کنیم.
امام علی علیه السلام:
هرامیدواری جوینده است وهربیمناکی گریزان
امام محمدباقرعلیه السلام:
ازامیددروغین بپرهیزکه توراگرفتارترس حقیقتی میکند
به نظر شما موسیقی های متداول چه تأثیری بر روان ادمی میگذارد؟
پاسخ : ابن سينا(رحمهالله) در نمط نهم اشارات و تنبيهات مينويسد: گاهي عارف به «نغمه رخم»، يعني آهنگ ملايم نياز دارد تا او را متّعظ كند.[1] در درس مرحوم الهي قمشه اي(قدسسرّه)، وقتي به اين قسمت از شرح اشارات رسيديم (سه نفر در آن درس حاضر بوديم)، پس از درس، از استاد اجازه گرفتيم تا جناب آقاي ربّاني خراساني كه از علماي بزرگ تهران بود (يكي از آن سه نفر)، هر شب پس از درس، يكي از غزلهاي استاد را براي ما بخوانند كه ايشان هم اجازه دادند.
گاه مناجات يك جوان را اداره ميكند. گاه نيز يك غزل يا قصيده، كمبودهاي دروني او را ترميم ميكند؛ امّا لذت غزل هرگز در ترانه يافت نميشود. ترانه لذتي كاذب ايجاد ميكند؛ اما غزل شهدي است كه لذت صادق را به همراه دارد و تا پايان عمر با انسان همراه است. غزلهاي حافظ و سعدي چنين است.
به هر حال، اگر كسي خود را با ترانه سرگرم كند، در سنين بالاتر، خود متوجه ميشود كه با ذائقه او هماهنگ نيست، در حالي كه انسان با مناجات و غزل انس ديگري دارد. غزل حافظ هميشه ميماند و هرچه سن بالاتر برود، انسان با آن بيشتر مأنوس ميشود.
همه ميدانيم كه آهنگ هاي طرب انگيز خوي حيواني را در ما زنده ميكند. آهنگ هايي كه فرشته مَنِشي را در آدم احيا ميكند، به انسان سبكباري ميدهد و بشر را از شهوت و غضب دور ميكند نيز مي شناسيم. به آهنگهاي مشكوك گوش نميدهيم.
از اين نظر موسيقي بر سه قسم است:
1. موسيقي هايي كه حالتي روحاني در انسان ايجاد ميكند كه اشكال ندارد.
2. موسيقي هايي كه به مجالس لهو و لعب اختصاص دارد و شهوت را تحريك ميكند كه اين دسته نامشروع است.
3. دسته اي از موسيقي ها هم مشكوك است، پس با داشتن راه صحيح، ديگر به دنبال مشكوك نميرويم. خواندن غزلها و مناجاتها با صداي خوب، خصيصه ما ايرانيان است. ما ايرانيان به آواز بيش از نواختن علاقه داريم كه بسيار خوب است و بيش از آن هم نياز نيست.
در فرهنگ شيعي ما، مستحب است كسي كه اذان ميگويد، «صيّت»، يعني خوش صوت باشد[2] تا نياز قوه سامعه تأمين شود. اشعار خوبي وجود دارد كه اگر با صداي خوش خوانده شود، اين نياز انسان را تأمين ميكند.
از طرفي، اشعاري كه در اثر پيمودن اين راه فرا گرفته، همه عمر براي او ميماند و هرچه سن بالاتر ميرود، بهره او از اين اشعار بيشتر ميشود.
[1] ـ ر.ك: الاشارات و التنبيهات، ص 360.
[2] ـ ر.ك: وسائل الشيعه، ج 5، ص 410. |
آیت الله مجتبی تهرانی به مناسبت دهه اول ذی الحجه:
به گزارش خبرگزاری شبستان، آیت الله مجتبی تهرانی به مناسبت دهه اول ماه ذی الحجه رهنمودهایی داشتند که در ادامه می خوانید:
أعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
[1]. وسائل الشیعة، ج 14، ص 273 |
با شروع باز گشایی مدارس آموزش و پرورش نشست ائمه جماعات مدارس دخترانه با حضور معاونت محترم امور تربیتی و پرورشی در حوزه علمیه فاطمیه(س) برگزار گردید.
در این نشست سرکار خانم زهرا فرزام مدیر مدرسه علمیه فاطمیه چالش های دینی و فرهنگی مربوط به نسل جدید وراههای جذب نوجوانان و جوانان به نماز،پاسخ به شبهات دینی دانش آموزان بحث و تبادل نظر شد.
جناب آقای موسوی معاونت محترم اداره آموزش و پرورش بیان داشتند: ائمه جماعات باید در خصوص روانشناسی دانش آموزان علم کافی داشته باشند و از وسایل کمک آموزشی به روز جهت آموزش قرآن کریم واحکام استفاده نمایند.
رسول خدا (ص) خطاب به علی (ع) فرمود: ” یا علی شیعتک هم الفائزون یوم القیامه ،فمن اهان واحدا منهم اهانک و من اهانک فقد اهاننی و من اهاننی ادخله الله نار جهنم فیها و بئس المصیر،یا علی انت منی و انا منک روحک من روحی و طینتک من طینی و شیعتک خلقوا من فضل طینتنا فمن احبهم فقد احبنا و من ابغضهم فقد ابغضنا و من عاداهم فقد عادانا و من ودهم فقد ودنا(امالی شیخ صدوق ص 15-16)
ای علی ! شیعیان تو در روز قیامت رستگارانند هرکس به یکی از آنان اهانت کند به تو اهانت کرده و هرکس به تو اهانت کند به من اهانت کرده و هرکس به من اهانت کند خدا او را به دوزخ می برد و همیشه در آن بماند و بد جایگاهی است .
ای علی ! تو از منی و من از تو جان تو جان من و سرشت تو سرشت من است و شیعیان تو از زیادی سرشت ما آفریده شده اند ،پس هرکس آنان را دوست بدارد ما را دوست اشته و هرکس با آنان دشمنی بورزد به ما دشمنی ورزیده هرکس آنان را دشمن بدارد ما را دشمن داشته و هرکس آنان را دوست بدارد ما دوست داشته است …”
ضربت ابن ملجم، حقيرتر از آن است که فرق اسطورهاي چون علي عليه السلام را بشکافد!
آن زخم عميق که سينه عاشقان علي عليه السلام را هزار پاره ميکند، جهل و جمودي است که علي عليه السلام را مظلوم عالم کرده است.
انواع کسب؟ !
حضرت رسول صلوات الله علیه و آله فرمودند:
أطیَبُ الکَسبِ عَمَلُ الرَّجُلِ بِیَدِه[1]؛ پاکیزه ترین کسب ها، آن است که حاصل دسترنج انسان باشد[2].
توضیح مختصر:
کسب به معنای مال خود کردن و به دست آوردن است امّا می دانیم که هر به دست آوردنی پسندیده نیست.
کسب بر دو قسم است:
نکته ها:
حضرت رسول صلوات الله علیه و آله فرمودند:
الجنّة لکلّ تائب .
بهشت متعلق به توبه کاران است. «نهج الفصاحة؛ حدیث 1332»
1- مقاله کامل بايستي به زبان فارسي تهیه شود.
2- شكلها، نمودارها و جدولها شمارهگذاري شده و به همراه زيرنويس آنها در متن مقاله آورده شود.
* در نرمافزار Word، فرمت شكلها در بخش Text Wrapping، به صورت In line with text انتخاب شود.
* نمودارها به صورت دو بعدي و سياه و سفيد طراحي شوند و از رسم نمودار سه بعدي خود داري شود.
3- مقالهها بايستي با فاصله خطوط Single تايپ شود.
4- مقاله با نرمافزار Microsoft Office Word 2003، در كاغذ A4 ، با حاشيههاي متن 3 سانتيمتر و به صورت يك ستوني نوشته شود. تعداد کل صفحات متن ارسالي بيش از 12 صفحه نباشد.
5- از درج پاورقي براي بيان توضيحات انگليسي و فارسي و بالعكس خودداري شود و در صورت نياز در درون پرانتز و در متن مقاله آورده شود.
6- حتی الامکان از کاربرد واژه های خارجی خودداري شده، اسامی و واژههای علمی، مکانها، مواد و ساير واژههای خارجی را در متن مقاله به فارسی نوشته و بلافاصله بعد از آن واژه به زبان اصلی داخل پرانتز نوشته شود، مثال: در شيشه (in vitro).
7- متن اصلي مقاله بايستي با فونت فارسي: 12 B Lotus نوشته شود.
سخت است ولی مولا، خوب است نمی آیی
دلتنگ توام اما خوب است نمی آیی
یک کوفه فریب و غم،
یک شام پر از محنت
آیی تو شوی تنها، خوب است نمی آیی
یک نیمه ی شعبان را در فکر تو می مانند
از فکر روی فردا، خوب است نمی آیی
یک جمعه فقط ندبه، یک هفته فراموشی
بود تو شود رویا، خوب است نمی آیی
لاف غم عشق تو ذکر همه ی مردم
بنگر به دل آنها، خوب است نمی آیی
پیش نظر بعضی حاجت بدهی خوبی
اما نه برای ما، خوب است نمی آیی
یک شام سه شنبه را در کوی تو می آیند
اما دلشان اینجا، خوب است نمی آیی
سرداب تو مخروبه، قبر پدرت ویران
شهر تو پر از اعداء، خوب است نمی آیی
با این همه درد و غم، می سوزی و می سازی
ای منتقم زهرا، خوب است نمی آیی
دعا پشتِ دعا برای آمدنت ،
گناه پشتِ گناه برای نیامدنت ،
دل درگیر ، میان این دو انتخاب؛
کدام آخر؟ آمدنت یا نیامدنت؟!
به دنبال خدا نگرد
خدا در بیابان های خالی از انسان نیست
خدا در جاده های تنهای بی انتها نیست
به دنبالش نگرد
خدا در نگاه منتظر کسی است که به دنبال خبری از توست
خدا در قلبی است که برای تو می تپد
خدا در لبخندی است که با نگاه مهربان تو جانی دوباره می گیرد
خدا آنجاست
در جمع عزیزترینهایت
خدا در دستی است که به یاری می گیری
در قلبی است که شاد می کنی
در لبخندی است که به لب می نشانی
خدا در بتکده و مسجد نیست
گشتنت زمان را هدر می دهد
خدا در عطر خوش نان است
خدا در جشن و سروری است که به پا می کنی
خدا را در کوچه پس کوچه های درویشی و دور از انسان ها جست و جو مکن
خدا آنجا نیست
او جایی است که همه شادند
و جایی است که قلب شکسته ای نمانده
در نگاه پرافتخار مادری است به فرزندش
در نگاه عاشقانه زنی است به همسرش
باید از فرصت های کوتاه زندگی جاودانگی را جست
زندگی چالشی بزرگ است
مخاطره ای عظیم
فرصت یکه و یکتای زندگی را
نباید صرف چیزهای کم بها کرد
چیزهای اندک که مرگ آن ها را از ما می گیرد
زندگی را باید صرف اموری کرد که مرگ نمی تواند آن ها را از ما بگیرد
زندگی کاروان سرایی است که شب هنگام در آن اتراق می کنیم
و سپیده دمان از آن بیرون می رویم
فقط یک چیزهایی اهمیت دارند
چیزهایی که وقت کوچ ما، از خانه بدن، با ما همراه باشند
همچون معرفت بر الله و به خود آیی
دنیا چیزی نیست که آن را واگذاریم
و با بی پروایی از آن درگذریم
دنیا چیزی است که باید آن را برداریم و با خود همراه کنیم
سالکان حقیقی می دانند که همه آن زندگی باشکوه هدیه ای از طرف خداوند است
و بهره خود را از دنیا فراموش نمی کنند
کسانی که از دنیا روی برمی گردانند
نگاهی تیره و یأس آلود دارند
آن ها دشمن زندگی و شادمانی اند
خداوند زندگی را به ما نبخشیده است تا از آن روی برگردانیم
سرانجام خداوند از من و تو خواهد پرسید:
آیا “زندگی” را “زندگی کرده ای"؟!
از بعثت او جهان جوان شد ، گیتى چو بهشت جاودان شد ، این عید به اهل دین مبارک ، بر جمله مسلمین مبارک.
عید سعید مبعث مبارک باد.
غار حرا سراسر لبریز نور سرمد / جبریل آمد و گفت قم فانذر محمد
برخیز و رهبری کن،بر یار یاوری کن / بر خلق هر دو عالم، از حق پیمبری کن
بخوان به نام خدایـی که رب ما خلق است
پـدیــــــد آور انسان ز نطفه و علق است
عید بعثت رسول اکرم مبارک
بعثت، امید انسان به فردایی روشن است.
بعثت، نشانه مهرورزی خدا با خاکیان و باران رحمت بیحد او بر زمینیان است.
بعثت پیامبر اکرم(ص).مبارک باد
تویی هم مصطفی و هم محمد تو را در آسمان نامند احمد
تو کانون صفا مرد یقینی تو عین رحمه للعالمینی
عید مبعث بر تمام مسلمانان مبارک باد
ماه فروماند از جمال محمد / سرو نباشد به اعتدال محمد
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست /در نظر قدر با کمال محمد
به امر رب خود لبیک گوییم به همراه ملائک جمله گوییم
سلام ورحمت حق بر محمد . الهم صل علی محمد
بت و بتخانه همه ذکر خدا می گویند/ سخن از اقرأ و از غار حرا می گویند
حمد حق، مدح رسول دو سرا می گویند / خلق عالم همه تبریک به ما می گویند
شبی عجب، که همه جود بود و فیض و فتوح
شب شکفتن ایمان، شب.گشایش روح
شبی که مطلع انوار نور سرمد بود
ظهور مصلح کل، بعثت محمد بود
عید مبعث مبارک باد
.
از حرا آیات رحمن و رحیم آمد پدید
با نخستین حرف،قرآن کریم آمد پدید
صوت”اقرا ء باسم ربک” می رسد بر گوش جان
یا که از غار “حرا”خلق عظیم آمد پدید
ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد/دل رمیده ما را انیس و مونس شد
عید مبعث مبارک
.
.
.
مبعث رسول اکرم بر شما و خانواده گرامیتان مبارک باد
این عید فراموش نشدنی و روز خجسته.بر شما فرخنده باد
سائل درمانده ناامید نگردد
گر که بکوبد در سرای محمد(ص)
ای که ندای” اذان” رسید به گوشت
هان که به گوشت رسد ندای.محمد(ص)
مبعث مبارک
سالروز انتخاب شدن محمد مصطفی (ص)برای پیامبری
از سوی خداوند متعال بر همه مسلمانان جهان مبارک باد
شد ورد زبان ثنای قرآن / از مرحمت خدای قرآن
برپا شده جشن باشکوهی / در محفل ما برای قرآن
امید آنکه لیاقت رحمتی از الطاف.رحمة للعالمین را
داشته باشیم و این روز را به یادش گناه نکنیم
دوباره چون به مکان، رو، ز لامــــکان.آورد
امید و عشق و رهایی به ارمغان آورد
درود و رحمت وافر، ز کردگار قدیر
بر آن گزیده یزدان، بر آن سراج منیر
عید مبعث بر تمام مسلمانان مبارک باد
مکه آهنگ، به گلواژه ی اقرأ بنواز / کعبه از جا کن و تا غار حرا کن پرواز
یا محمد سخن خویش ز لا کن آغاز / خیز از جا به بت و بتگر و بت خانه بتاز
نماز شب بیست و هفتم (شب بعثت پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم )):
دوازده رکعت است ؛ در هر رکعت حمد و معوذتین (ناس و فلق ) و توحید را چهار مرتبه بخوان و بعد از نماز چهار مرتبه بگو: لا اله الا اللّه و اللّه اکبر و الحمد لله و سبحان اللّه و لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم . پس دعا کن به هر چه بخواهى .
۳۰ - نماز روز بیست و هفتم :
دوازده رکعت مى باشد و در هر رکعت ، حمد و هر سوره که بخواهد، بخواند و بعد از فارغ شدن از دوازده رکعت ، سوره حمد را و سوره توحید، فلق و ناس هر یک را چهار مرتبه بخواند و بگوید: لا اله الا اللّه و اللّه اکبر و سبحان اللّه و الحمد اللّه و لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم .
و چهار مرتبه بگوید: ((اللّه اللّه ربى لا اشرک به شیئا)) و چهار مرتبه بگوید: ((لا اشرک بربى احدا)).
سلام و درود بر آن شكنجهدیده در قعر زندانها و تاریكیهای گودالها، صاحب ساق پای كوفته شده به وسیله حلقههای زنجیرها. …سلام برجنازهای كه با كمال خواری و اهانت بر او فریاد كردند، سلام بر آن وارد شده بر جد خود حضرت مصطفی و پدرش حضرت مرتضی و مادرش سرور همه بانوان، با ارثی غصب شده و مقام امامت ربوده شده و حكومت مغلوب گشته و خونی كه مطالبه میشود و زهری كه به او خورانیدند… این جملات بخشی از زیارتنامهای است كه از سوی سیدابن طاووس، عالم بزرگ اسلامی در كتاب «مصباحالزائر» آمده است. امام موسی کاظم(ع) در علم و تواضع و مكارم اخلاق و كثرت صدقات و سخاوت و بخشندگی ضرب المثل بود. بران و بداندیشان را با عفو و احسان بیكران خویش تربیت می فرمود شبها بطور ناشناس در كوچه های مدینه می گشت و به مستمندان كمك می كرد. مبلغ دویست، سیصد و چهارصد دینار در كیسه ها می گذاشت و در مدینه میان نیازمندان قسمت می كرد. صرار (كیسه ها) موسی بن جعفر در مدینه معروف بود. و اگر به كسی صره ای می رسید بی نیاز می گشت معذلك در اطاقی كه نماز می گذارد جز بوریا و مصحف و شمشیر چیزی نبود. بنابر معتبرترین و مشهورترین روایات ، موسى بن جعفر ( ع ) چهار سال در کنج سیاهچال هاى زندان بسر برد و در زندان هم از دنیا رفت ، و در زندان ، مکرر به امام پیشنهاد شد که یک معذرت خواهى و یک اعتراف زبانى از او بگیرند ، و امام حاضر نشد . این متن تاریخ است . امام در زندان بصره اول امام را به زندان بصره بردند . عیسى بن جعفر بن ابى جعفر منصور ، یعنى نوه منصور دوانیقى والى بصره بود . امام را تحویل او دادند که یک مرد عیاش کیاف و شرابخوار و اهل رقص و آواز بود . به قول یکى از کسان او : این مرد عابد و خداشناس را در جایى آوردند که چیزها به گوش او رسید که در عمرش نشنیده بود . در هفتم ماه ذى الحجه سال 178 امام را به زندان بصره بردند ، و چون عید قربان در پیش بود و ایام به اصطلاح جشن و شادمانى بود ، امام را در یک وضع بدى ( از نظر روحى ) بردند . مدتى امام در زندان او بود . کم کم خود این عیسى بن جعفر علاقه مند و مرید شد . او هم قبلا خیال مى کرد که شاید واقعا موسى بن جعفر همانطور که دستگاه خلافت تبلیغ مى کند مردى است یاغى که فقط هنرش این است که مدعى خلافت است ، یعنى عشق ریاست به سرش زده است . دید نه ، او مرد معنویت است و اگر مسئله خلافت براى او مطرح است از جنبه معنویت مطلب مطرح است نه اینکه یک مرد دنیا طلب باشد . بعدها وضع عوض شد . دستور داد یک اطاق بسیار خوبى را در اختیار امام قرار دادند و رسما از امام پذیرایى مى کرد . هارون محرمانه پیغام داد که کلک این زندانى را بکن . جواب داد من چنین کارى نمى کنم . اواخر ، خودش به خلیفه نوشت که دستور بده این را از من تحویل بگیرند والا خودم او را آزاد مى کنم ، من نمى توانم چنین مردى را به عنوان یک زندانى نزد خود نگاه دارم . چون پسر عموى خلیفه و نوه منصور بود ، حرفش البته خریدار داشت . امام در زندانهاى مختلف بعد آمد به بغداد و امام را از پسرش تحویل گرفت و تحویل زندانبان دیگرى به نام سندى بن شاهک داد که مى گویند اساسا مسلمان نبوده ، و در زندان او خیلى بر امام سخت گذشت ، یعنى دیگر امام در زندان او هیچ روى آسایش ندید . در خواست هارون از امام من قسم خورده ام که تا تو اعتراف به گناه نکنى و از من تقاضاى عفو ننمایى ، تو را آزاد نکنم . هیچ کس هم لازم نیست بفهمد . همینقدر در حضور همین یحیى اعتراف کن ، حضور خودم هم لازم نیست ، حضور اشخاص دیگر هم لازم نیست، من همینقدر مى خواهم قسمم را نشکسته باشم ، در حضور یحیى همینقدر تو اعتراف کن و بگو معذرت مى خواهم ، من تقصیر کرده ام ، خلیفه مرا ببخشد ، من تو را آزاد مى کنم ، و بعد بیا پیش خودم چنین و چنان . حال روح مقاوم را ببینید . چرا اینها ( | شفعاء دار الفناء |( هستند ؟ چرا اینها شهید مى شدند ؟ در راه ایمان و عقیده شان شهید مى شدند ، مى خواستند نشان بدهند که ایمان ما به ما اجازه همگامى با ظالم را نمى دهد . جوابى که به یحیى داد این بود که فرمود : ( به هارون بگو از عمر من دیگر چیزى باقى نمانده است ، که بعد از یک هفته آقا را مسموم کردند .) سه چیز تباهى مىآورد: پیمان شكنى، رها كردن سنّت و جدا شدن از جماعت كمك كردن تو به ناتوان، بهترین صدقه است اگر به تعداد اهل بدر (مؤمن كامل) در میان شما بود، قائم ما قیام مىكرد كسى كه هر روز خود را ارزیابى نكند، از ما نیست در هر چیزى كه چشمانت مىبیند، موعظه اى است هر كس خشم خود را از مردم باز دارد، خداوند عذاب خود را در روز قیامت از او باز میدارد هر گاه سه نفر در خانه اى بودند، دو نفرشان با هم نجوا نكنند؛ زیرا نجوا كردن، نفر سوم را ناراحت میكند مبادا از خرج كردن در راه طاعت خدا خوددارى كنى، و آنگاه دو برابرش را در معصیت خدا خرج كنى مبادا حریم میان خود و برادرت را (یكسره) از میان ببرى؛ چیزى از آن باقى بگذار؛ زیرا از میان رفتن آن، از میان رفتن شرم و حیا است خیر برسان و سخن نیك بگو و سست رأى و فرمانبرِ هر كس مباش مصیبت براى شكیبا یكى است و براى ناشكیبا دو تا شكیبایى در عافیت بزرگتر است از شكیبایى در بلا
امام در یک زندان بسر نبرد ، در زندانهاى متعدد بسر برد . او را از این زندان به آن زندان منتقل مى کردند ، و راز مطلب این بود که در هر زندانى که امام را مى بردند ، بعد از اندک مدتى زندانبان مرید مى شد .
امام را به بغداد آوردند و تحویل فضل بن ربیع دادند . فضل بن ربیع ، پسر ربیع حاجب معروف است ( 1 ) . هارون امام را به او سپرد . او هم بعد از مدتى به امام علاقمند شد ، وضع امام را تغییر داد و یک وضع بهترى براى امام قرار داد . جاسوسها به هارون خبر دادند که موسى بن جعفر در زندان فضل بن ربیع به خوشى زندگى مى کند ، در واقع زندانى نیست و باز مهمان است . هارون امام را از او گرفت و تحویل فضل بن یحیاى برمکى داد . فضل بن یحیى هم بعد از مدتى با امام همین طور رفتار کرد که هارون خیلى خشم گرفت و جاسوس فرستاد . رفتند و تحقیق کردند ، دیدند قضیه از همین قرار است ، و بالاخره امام را گرفت و فضل بن یحیى مغضوب واقع شد . بعد پدرش یحیى برمکى ، این وزیر ایرانى علیه ما براى اینکه مبادا بچه هایش از چشم هارون بیفتند که دستور هارون را اجرا نکردند ، در یک مجلسى سر زده از پشت سر هارون رفت سرش را به گوش هارون گذاشت و گفت : اگر پسر تقصیر کرده است ، من خودم حاضرم هر امرى شما دارید اطاعت کنم ، پسرم توبه کرده است ، پسرم چنین ، پسرم چنان .
در آخرین روزهایى که امام زندانى بود و تقریبا یکهفته بیشتر به شهادت امام باقى نمانده بود ، هارون همین یحیى بر مکى را نزد امام فرستاد و با یک زبان بسیار نرم و ملایمى به او گفت از طرف من به پسر عمویم سلام برسانید و به او بگوئید بر ما ثابت شده که شما گناهى و تقصیرى نداشته اید ولى متأسفانه من قسم خورده ام و قسم را نمى توانم بشکنم .
امام كاظم همواره از بیم خدا میگریست، چندان كه محاسنش از اشك تر مىشد
رجب ماه استغفار و بندگی است و فرصتی است تا با اندیشیدن در باره گذشته، آینده خود را بسازیم، توجه به حقوق دیگران و رعایت آنچه حق الناس نامیده می شود از مهمترین اموری است که در این ماه شریف باید نسبت به آن اهتمام داشت.
سختترین مراحل حساب، رسیدگى به مظالم عباد و حقوق مردم نسبت به یكدیگر است. انسانها با هم زندگى مىكنند و نسبت به همدیگر حقوقى دارند. رعایت حقوق یك وظیفه الهى است كه انبیاء الهی در باره آن تأكید داشتهاند. و در قیامت مورد بازخواست قرار خواهند گرفت.
به طور كوتاه به برخى از آنها اشاره مىكنم: هر یك از زن و شوهر، پدر و مادر و فرزندان، خویشان و نزدیكان، همسایگان و شهروندان، جوانان و سالخوردگان، معلمان و دانشجویان، ثروتمندان و تهىدستان، كارگزاران و زیردستان، همكیشان و هموطنان و… نسبت به یكدیگر وظایف و حقوقى دارند. كه رعایت آنها یك وظیفه وجدانى، اجتماعى و شرعى است. و تضییع آنها یك گناه و جرم محسوب مىشود، كه در قیامت مورد بازخواست قرار خواهد گرفت.
امكان دارد خداى متعال در قیامت از حقوق تضیع شده خودش صرف نظر كند، ولى از حقوق تضیع شده بندگان نسبت به یكدیگر صرف نظر نخواهد كرد؛ مگر این كه خودشان رضایت دهند و از دادخواهى صرف نظر كنند.
انواع ظلم
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: ظلم سه گونه است: اول ظلمى كه بخشیده نخواهد شد، دوم ظلمى كه بدون دادستانى رها نمىشود، سوم ظلمى كه مورد بخشش قرار خواهد گرفت. ظلمى كه بخشیده نخواهد شد عبارت است از شرك به خدا، قرآن مىفرماید: «إِنَّ اللّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَكَ بِـهِ» اما ظلمى كه بخشیده مىشود ستم كوچكى است كه هر انسانى نسبت به خودش روا داشته است، اما ظلمى كه بدون حساب رها نمىشود عبارت است از ظلم بندگان نسبت به یکدیگر، قصاص در آنجا بسیار دشوار خواهد بود، سختى آن در حد زخم كارد و زدن تازیانه نیست بلكه بسیار سختتر است.
رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: «هر كس از قصاص مىترسد از ستم به مردم خوددارى كند.»
مشكل حسابرسى به حق الناس در قیامت این است كه در آنجا چیزى ندارد تا به طلبكاران بدهند؛ مثلاً كسى كه اموال مردم را در دنیا غصب كرده یا نفقه زن و فرزندانش را نداده یا شخصى را كشته و دیه اش را نپرداخته یا ضربه اى به مظلومى زده و دیه اش را نداده یا زیان مالى به كسى زده و جبرانش نكرده یا از كسى غیبت كرده یا به او توهین و هتك حرمت كرده و راضىیش نساخته است، در قیامت و به هنگام دادرسى چیزى ندارد تا به طلبكاران بپردازد.
راه حل رفع عذاب
حل این مشكل به یكى از دو وجه امكان دارد: وجه اول این كه به مقدار طلب بستانكار از حسنات بدهكار برداشته مىشود و به طلبكار داده مىشود. وجه دوم این كه اگر حسناتى نداشت به همان مقدار از سیئات شاكى برداشته و در نامه عمل بدهكار ثبت مىشود.
شخصى از امام باقر یا صادق علیهالسلام روایت كرده كه فرمود: بدهكار را در قیامت حاضر مىكنند در حالى كه شدیداً وحشت زده و نگران است، اگر حسناتى دارد از او مىگیرند و به طلبكارش مىدهند و اگر حسناتى نداشت از گناهان طلبكار مىگیرند و به بدهكار مىدهند.
حدیثی در باب غیبت که متاسفانه این روزها نقل و نبات خیلی محافل شده است.
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «شخصى را در قیامت براى حساب در محضر خداى متعال حاضر مىسازند و نامه اعمالش را به دستش مىدهند، وقتى در آن نگاه مىكند حسناتش را در آن مشاهده نمىكند، مىگوید: خدایا! این نامه عمل من نیست، چون عملهاى صالح خود را در آن نمىیابم. در جواب گفته مىشود: پروردگارت اشتباه و فراموشى ندارد. حسنات تو به واسطه غیبتى كه از مردم كرده اى به آنان داده شده است. سپس شخص دیگرى را براى حساب حاضر مىسازند و نامه عملش را به دستش مىدهند. هنگامى كه در آن مىنگرد عبادتهاى فراوانى در آن مشاهده مىكند كه آنها را انجام نداده است، مىگوید: خدایا! این نامه عمل من نیست چون بعضى كارهایى كه انجام نداده ام در آن ثبت شده است. در جواب گفته مىشود: چون فلان كس از تو غیبت كرده بود، در عوض حسنات او را به نامه عمل تو منتقل كردیم.»
یکروز وقتى کارمندان به اداره رسیدند، اطلاعیه بزرگى را در تابلوى اعلانات دیدند که روى آن نوشته شده بود: |
|||||||
جلسه ای با حضور مسئولین در دفتر فرماندهی سپاه ناحیه دهلران با موضوع فعالیت های فرهنگی سال 91 برگزار گردید که سرکار خانم زهرا فرزام مدیر حوزه علمیه فاطمیه (س)ضمن برشمردن ویژگی فعالیت های فرهنگی از جمله اینکه فعالیت در این حیطه از حساسیت عمومی و پیچدگی و دشواری بیشتری نسبت به مسائل دیگر برخوردار است طرح پیشنهادی حوزه علمیه فاطمیه (س) را به شرح دیل عنوان نمودند: ا.انتخاب مدیران فرهنگی 2.تدوین برنامه فرهنگی سال 91 3.تعامل ادارات و نهادهای فرهنگی در اجرای فعالیت های فرهنگی 4. ایجاد وب سایت و فعالیت در فضاهای مجازی 5. ایجاد تابلوهای شهری
روز چهارشنبه مورخه 10/12/1390 حوزه علمیه فاطمیه (س) میزبان نمایندگان محترم مقام معظم رهبری (مدظله العالی) بود که حجه الاسلام و المسلمین اردستانی ضمن بیان مطالبات مقام معظم رهبری در خصوص اساتید و وظایف آنان در مقابل حوزه های علمیه ،به کادر و اساتید هدایای نقدی پرداخت نمودند.
به مناسبت میلاد با سعادت و فرخنده امام حسن عسکری (ع) مراسم جشن عید در حوزه علمیه برگزار گردید که ضمن سخنرانی مؤسس محترم حجه الاسلام و المسلمین موسوی در خصوص فضایل و سجایای اخلاقی امام حسن عسکری(ع) و پرداخت عیدی به حاضرین در مراسم ، از ممتازین علمی نیمسال اول 90-91 تمام پایه و برگزیدگان مرحله مدرسه ای المپیاد علمی تجلیل بعمل آمد.
بنده خدایى،خدمت با شرافت ((حضرت صادق (ع))) آمد و عرض كرد:مولاى من،من زیاد سفر مى كنم و در مواضع هولناك و ترسناك و وحشناكى بسرى برم،چیزى به من تعلیم فرمائید كه ترس و وحشت و اضطراب در وجودم راه پیدا نكند.
حضرت فرمودند: در چنین جـاهایى كه واقع مى شوى دست بــر ســرت بگذار، و با صــداى بلنــد بگـــو:
اَفَغَیْرَ دینِ الله یَبْغُونَ وَ لَهُ اَسْلَمَ مَنْ فىِ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ طَوْعَاً وَ كَرْهَاً وَ اِلَیْهِ تُرْجَعُون
راوى گفت: یك موقع در بیابانى قرار گرفتم كه گفته بودند در آنجا جن زیاد دارد من این آیه را خواندم: شنیدم كه یكى مى گفت: بگیریدش. دیگرى در جواب میگفت : چگونه او را بگیریم،در حالى كه او پناه به این آیه طیبه الهى برده
مجمع الدعوات :6
چون آن فرزند سعادتمند را پس از ولادت نزد پدر بزرگوارش بردند همین که نظرش بر پدر افتاد سلام کرد پس حضرت او را گرفت و زبان مبارک بر دو دیده اش و در دهانش گردانید و بر کف دست چپ او را نشانید و دست بر سر او کشید و گفت : ای فرزند سخن بگو به قدرت الهی ،پس صاحب الامر استغاذه فرمود و خواند:
بسم الله الرحمن الرحیم:و نرید ان نمن علی الذینَ اسُتضعفوا فِی الاَرضِ و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین و نمکن لهم فی الارض و نُریَ فرعون و هامان و جنودهما منهم ما کانوا یحذرون (قصص/5)
کدام آشناست که از همه غریب تر است؟؟ آنقدر آشناست که حتی به لطف وجود او زنده ایم و روزی می خوریم. ولی آنقدر غریب است که تنها سالی یکبار به یادش می افتیم! سر سفره او هستیم ولی به اینکه چه گفته و از ما چه خواسته کاری نداریم! به راستی امام زمان (عج) از ما چه خواسته است؟توصیه صاحب الزمان (عج) به دوستدارانش چه بوده است؟